کامنت یکی از کاربران وبلاگ شخصی پوشک عاشق با نام Mj


علاقه به بستن پوشک و پوشکی ها

مرجع تخصصی ABDL های فارسی زبان


امکانات وب





 

من تقریبا تمام دوران ابتدایی و قبلش رو شبادراری داشتم، با به دنیا اومدن خواهرم هم شدید تر شد تو ۶ سالگی، خب تو اون زمان هم از این لوس بازی های روانشناسی نبود و بچه ای که خیس میکرد کتک میخورد منم تا دلتون بخواد کتک خوردم تا این که یه شب اول ابتدایی که بودم شاید تنها شبی که برای دستشویی از خواب بیدار شدم از جام بلند شدم که برم دستشویی، رفتم داخل خواستم ش..ور.تم رو دربیارم دیدم نمیشه خواب و بیدار بودم بازم سعی کردم نشد، فکر کردم خواب میبینم نگاه کردم چرا درنمیاد دیدم یه مشمای زرد رنگ با کهنه سفید پامه و بند هاش دو طرف کمرم گره خورده خواستم گره رو باز کنم نشد داشتم ور میرفتم که مامانم که از سر و صدا بیدار شده بود اومد تو دستشویی و بازم کرد که جیش کنم، بعدش که اومدیم بیرون دوباره بست منو منم خوابم می اومد اعتراضی نکردم، صبح که بیدار شدم مشما نبودم فکر کردم خواب دیدم و به مامانم هیچی نگفتم فردا شبش قبل خوب مامانم صدام کرد رفتم تو اتاق دیدم کهنه و مشما برام رو زمین حاضر کرده، گفت بخواب میخوام پوشکت کنم، اینقدر کتک خورده بودم که هیچ اعتراضی نکردم خوابیدم که ببنده وقتی پا شدم که شلوار بپوشم گریه ام گرفت، گفت بیخودی گریه نکن از امشب تا هر وقت که سه شب پشت سر هم خشک نباشی لاستیکیت میکنم و ببینم خیس کردی همون لحظه لاستیکی میشی دوباره، خوابیدم برق که خاموش شد دستم رو کردم زیر شلوارم رو پوشکم، دیدم بدم نمی یاد حس خوبی بود سفتی کهنه و گرهی که بسته بود. تا سوم ابتدایی تقریبا هر شب مشما شدم خیلی وقتا روزها عمدا خودم رو به خواب میزدم که مشما بشم چند ساعت تا شبادراریم تموم شد،

 

کامنت فوق مرتبط با یکی از کاربران وبلاگ شخصی پوشک عاشق با آدرس پایین هست ، متاسفانه بخاطر خطا های سیستم ، آدرس وبلاگ شخصی از حالت هاور خارج شده است:

 

 

https://diapers.blog.ir

 

 

بچه بالغ عاشق پوشک...
ما را در سایت بچه بالغ عاشق پوشک دنبال می کنید

برچسب : لاستیکی شدن در بچگی,پوشکم کرد,رمان لیتل و پوشک شدن,خاطره بازگشت به پوشک شدن,کهنه و لاستیکی,مشمع گره ای, نویسنده : گروه ABDL مديا diaperlovers بازدید : 42 تاريخ : شنبه 9 تير 1403 ساعت: 18:18